پیشگامان علم ارتباطات
در جهت ارتقاء سطح علمی و دانش عمومی

آمار مطالب

کل مطالب : 257
کل نظرات : 0

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 301
باردید دیروز : 1
بازدید هفته : 301
بازدید ماه : 882
بازدید سال : 1605
بازدید کلی : 519286

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)


نویسنده : برات دشتی
تاریخ : چهار شنبه 16 فروردين 1391
نظرات

1.گوستاو لوبون (فرانسوی)- 2.گابریل تارد (فرانسوی) - 3.فردیناند تونیز (آلمانی) -4. دیوید رایزمن (آلمانی) -5. ماکس وبر (آلمانی) -6. مارشال مک لوهان (امریکایی کانادایی الاصل)

1. لوبون:

محور اصلی بحث لوبون مفهوم انبوه خلق و توده­وارسازی جوامع است.

شناخت مفهوم توده:

معرف بیشترین میزان جمعیت انسانی است که از بالاترین میزان فشار اجتماعی برخوردار است.

این نوع از جمع انسانی دارای کمترین همبستگی ارگانیکی است.

این جمع فارغ از هرگونه خصوصیت نژادی، ملیتی، جایگاه و طبقه اجتماعی، جنس و موقعیت شغلی در کنار هم قرار می­گیرند.

در توده شخصیت فردی از بین می­رود و شخصیت ناخودآگاه جمعی که با شخصیت تک تک اعضا متفاوت است، جای آن را می­گیرد.

در توده روح مشترک جمعی وجود دارد که با روح تک تک اعضا متفاوت است.

لرنر این روح مشترک را احساس مشترک می­نامد و معتقد است که رسانه آن را ایجاد می­کند.

در نقد «انبوه خلق» لوبون، مفهوم «انبوه تنها» مطرح است که به معنی قرار گرفتن فرد در جمعی است که انسجام ارگانیکی ندارد و انسجام آن از نوع مکانیکی است.

انواع انبوه خلق: قراردادی، فعال، نمایشی،

لوبون برای مطبوعات نقش قدرتمندی قائل است و معتقد است که این مطبوعات بودند که آتش جنگ مریکا و اسپانیا را برافروختند. همچنین لوبون در برخی موارد از مطبوعات انتقاد می­کند. به وطور مثال تابعیت آن­ها از اوامر حکومتی و یا نقش مطبوعات در ایجاد و گسترش شایعه را جز نقش­های منفی مطبوعات می­داند.

2. تارد:

تارد مفهوم همگان را در مقابل انبوه خلق لوبون مطرح می­کند و همچنین به قوانین تقلید می­پردازد.

تارد همگان را یک جمع نامجاور از لحاظ جغرافیایی معرفی می­کند و آن را یک اجتماع معنوی می­داند که اعضا بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند و برخلاف انبوه خلق این اعضا الزاما در مجاورت یکدیگر قرار نمی­گیرند.

همگان دوشادوش یکدیگر نیستند و صدای هم را نمی­شنوند اما دارای یک ارتباط معنوی قوی هستند. که بر اساس قوانین تقلید، تلقین فکری نامجاور در آن­ها به وجود می­آید. بنابراین همگان نسبت به انبوه خلق از مرحله بالاتری از رشد اجتماعی برخوردار است و جنبه فکری و معنوی دارد.

3. تونیز:

تونیز از نخستین کسانی است که وضعیت جامعه مدرن را با توجه به انواع ارتباطات و روابط اجتماعی مورد مطالعه قرار می­دهد.

تونیز جامعه انسانی را قابل تفکیک به به دو نوع اجتماع و جامعه می­داند. که در اجتماع که یک جمع معنوی است، وظایف خودانگیخته­اند و روابط غریزی، عاطفی و طبیعی است.

و در جامعه که جمع بزرگتری نسبت به اجتماع است، اراده حساب شده و سنجیده است و فرد به دنبال مقاصد شخصی است.

تونیز بحث ارتباطات ادبی از جمله مطبوعات و روزنامه ها را مورد توجه قرار می­دهد و معتقد است که مطبوعات رکن اصلی جامعه هستند و قدرت آن­ها از دولت و ارتش نیز بالاتر است. زیرا قدرت دولت و ارتش در چارچوب مرزهای سیاسی یک کشور است در حالیکه قدرت مطبوعات از مرزهای ملی یک سرزمین می­گذرد.

تونیز برای مطبوعات هم نقش مثبت و هم نقشی منفی قائل است. آنجا که گستردگی ارتباطات از مرزهای سیاسی بالاتر می­رود از نقش مثبت و آنجا که ارتباطات ارگانیک افراد جامعه از بین می-رود از نقش منفی مطبوعات سخن می­گوید.


4. رایزمن:

رایزمن به نوعی تحول در جامعه انسانی اعتقاد دارد. تحول اجتماعی رایزمن همانند تونیز از یک نوع ماتریالیست تاریخی پیروی می­کند که ارتباطات در آن نقش موثر دارد.

رایزمن با توجه به نوع و ماهیت ارتباطات، سه نوع جامعه را از هم تفکیک می­کند:

* سنت­گرا / ارتباطات شفاهی / سنت­راهبر

در این نوع جامعه، سنت نقش اصلی را ایفا می­کند و عامل اصلی نظارت اجتماعی محسوب می­شود. رایزمن معتقد است سنت خلاقیت فردی را از بین می­برد و آداب و رسوم و اعتقادات، یک حس جمع­گرایی ناآگاهانه ایجاد می­کنند. در این نوع جامعه همبستگی به خانواده حالت کندویی دارد و انسان تحت تاثیر سنت­هاست.

* فردگرا / ارتباطات نوشتاری / درون­راهبر

در این جامعه خط و دستگاه چاپ اختراع شده است. با وقوع انقلاب صنعتی و رنسانس، عصر جامعه سنت­گرا به پایان رسیده و دوره فردگرایی آغاز شده است.

در این دوره ابتکارات و مطالعات فردی بر روی انسان تاثیر می­گذارد و گرایشی خودخواهانه در او به وجود می­آید که باعث کاهش همبستگی فرد با جامعه می­رود. در این جامعه انسان در خلوت و انزوا به سر می­برد.

۳. مصرف­گرا / ارتباطات راه دور و از طریق رسانه­های ارتباط جمعی / دگرراهبر

در این دوره رفتار فرد بعد عاطفی خود را از دست می­دهد و رسانه­ها محور اصلی تحولات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هستند. اداره جامعه به سبب وجود رسانه­ها به صورت کلیشه­وار درآمده است.

5. وبر:

وبر برای مطبوعات هم در کسب قدرت اقتصادی و هم در کسب قدرت سیاسی، نقش بسزایی قائل است. در خصوص کسب قدرت اقتصادی وبر معتقد است با  درج آگهی­های تجاری و تولیدی در روزنامه­ها، خوانندگان روزنامه­ها با کالاها و محصولات تولیدی و تجاری آشنا می­شوند و این آشنایی منجر به استفاده و مصرف بیشتر که مساوی با سود اقتصادی برای صاحبان صنایع است، می­شود. همچنین وبر درخصوص کسب قدرت سیاسی معتقد است که نخبگان و صاحب­نظران هر جامعه با همکاری و ارسال مقالاتشان به مطبوعات و سپس انتشار مقالات و نظرات می­توانند به منزلت و مقام که همان قدرت سیاسی است دست پیدا کنند.وبر همچنین بحث­هایی در باره سازمان­ها و مدیریت و همینطور اقتدار در جوامع دارد.

6. مک لوهان:

رسانه همان پیام است

به اعتقاد مک لوهان در روند دگرگونی جوامع، نظام­های ارتباطی نقش کلیدی داشته­اند. بر اساس این عبارت (رسانه همان پیام است) مهمترین اثر دگرگونی در درک و تفکر انسان­هاست.

مک لوهان با ارائه این نظر معتقد است که که رسانه کیفیت و نوع پیام را تعیین می­کند و بر همین اساس نوع فکر و شیوه رفتار شهروندان را تعیین کرده و بر روابط اجتماعی آن­ها اثر می گذارد.

چگونگی استفاده از رسانه

مک لوهان معتقد است ارزش هر رسانه را چگونگی استفاده از آن مشخص می­کند.

نظریه تحول اجتماعی

مک لوهان بر پیشرفت­های فنی رسانه­های ارتباط جمعی تاکید دارد و توسعه ارتباطات و ابزار را اساس تحول جامعه می­داند. همچنین مک لوهان بر نظام ارتباطات و نحوه تولید و انتشار پیام تاکید می­کند.

مک لوهان سیر تحول اجتماعات را به 3 دوره تقسیم می­کند:

کهکشان گوتنبرگ  ،کهکشان مارکنی ،کهکشان الکترونیکی

دهکده جهانی

مک لوهان معتقد است که رسانه­های مدرن امکان نوعی بازگشت به گذشته را فراهم کرده­اند؛ بازگشت به زندگی قبیله­ای.

تعادل حواس و امتداد حواس

در بحث تعادل حواس مک لوهان از به هم ریختن تعادل حواس صحبت می­کند و می­گوید با مدرن­تر شدن جوامع و رسانه­ها، حواس انسان کمتر درگیر رسانه­ها می­شود.در خصوص امتداد حواس نیز مک لوهان رسانه را امتداد  حواس انسانی می­داند. به این معنا که هر رسانه در امتداد یکی از حواس انسانی ایفای نقش می­کند. به طور مثال تلویزیون در امتداد حس بینایی و رادیو در امتدا حس شنوایی انسان قرار دارد.

رسانه سرد رسانه گرم

مک لوهان با تفکیک رسانه­ها به سرد و گرم، معتقد است رسانه گرم رسانه­ای است که همچون آتش گداخته که بلافاصله دست را می­سوزاند، اثر فوری و حتمی دارد و رسانه سرد را رسانه­ای می­داند که حساسیت و توجه کمتری را بر می­انگیزد

تعداد بازدید از این مطلب: 887
|
امتیاز مطلب : 89
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:


من از دار المومنین ،دارالولایه سیستانم شهر دوستداران اهل بیت (ع) آنجا که شور و شوق بود، صداقت و مردانگی را چار می زدند ،شهر دوستی بود و شجاعت ،شهر زادگاه رستم نام آورترین چهرهٔ اسطوره‌ای در شاهنامه ی فردوسی و به تبع آن برترین چهرهٔ اسطوره‌ای ادبیات فارسی (فردوسی )، سرزمین یعقوب لیث صفاری کسی که ایران را از یوغ اعراب رهانید.من سیستانی ام و آرمانم آبادانی فرهنگ و تاریخ سیستان،بیایید تا رستمانه سیستان را آباد کنیم. سیستانیم ، سیستان همه دلخوشی های من است.دارای تحصیلات عالی در رشته مدیریت برنامه ریزی آموزشی ،از خدمتگزاران مردم در آموزش عالی و دارای سوابق خدمتی در آموزش و پرورش می باشم، سعی دارم از طریق دنیای مجازی اطلاعات لازم در این زمینه را به نظر دوستداران برسانم امید است دوستان در هر چه پر بار شدن این سایت مرا همراهی نمایند .منتظر نقطه نظرات سازنده شما هستم. در كوچه تنهایی تو را می خوانم از پشت پنجره های بسته تو را می خوانم هنگامی كه قاصدك می آید با او نام تو را فریاد می زنم با شاپركها در آسمان آبی هم صدا می شوم


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود